شهیدم من شهیدم من به کام خود رسیدم- ایوب دهقان کار
ایوب دهقانکار در گفتگویی ساده و صمیمی با خبرنگار خانه فرهنگ ایثار و مقاومت از پدر بزرگوار خود اینگونه یاد میکند.
شهیدم من شهیدم من به کام خود رسیدم
ایوب دهقانکار در گفتگویی ساده و صمیمی با خبرنگار خانه فرهنگ ایثار و مقاومت از پدر بزرگوار خود اینگونه یاد میکند.
ایوب دهقانکار دانشجوی دکتری زبان انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی و کارمند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرزند شهید علی محمد دهقانکار و برادرزاده شهید عباسعلی دهقانکار میباشد. او متولد ۱۳۶۱ در شهر خرم آباد در خانوادهای ۸ نفری است. ۴ خواهر و یک برادر دارد که همگی دارای تحصیلات عالیه هستند. تنها دو سالش بود که پدرش در موشک باران سال ۶۳ به درجه رفیع شهادت نایل شد. او فرزند آخر خانواده است که به دلیل سن کم در آن دوران، خاطرهای از پدر در ذهن ندارد و تنها با خاطرات اطرافیان به خصوص مادرش یاد پدر را در دل زنده نگه میدارد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی خانه فرهنگ ایثار و مقاومت، ایوب دهقانکار در گفتگویی ساده و صمیمی با خبرنگار خانه فرهنگ ایثار و مقاومت از پدر بزرگوار خود اینگونه یاد میکند:
پدرم علی محمد دهقانکار متولد ۱۳۲۴ در شهر خرم آباد بود. ایشان بسیار گشادهروی، شجاع، فروتن، متواضع و در عین حال صادق بودند و این امر موجب شده بود تا در میان مردم زبانزد خاص و عام باشد. او کارمند وزارت ارشاد بود و جزء معدود کسانی که در آن زمان علیرغم مشکلات ویژهای که داشت، تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داده بود چرا که او در خانوادهای متوسط بدنیا آمده و به علت کهولت سن پدرش مجبور بود تا سرپرستی خانواده را برعهده بگیرد اما با این حال توجه و اهمیت ویژهای به امر تحصیل داشت.
مادرم در خصوص شهادت ایشان اینگونه میگوید: در آن زمان طبق آمارهای موجود شهرستان خرم آباد، جزء استانهایی بود که درصد بسیار بالایی از اصابت موشک را داشت. علی محمد جزء یکی از رزمندگانی بود که برای مرخصی از جبهه به شهر برگشته بود روز شهادتش (۱۸ اسفند ۶۳) عازم محل کارش (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) شد که در مسیر با اصابت موشک مواجه شد و به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. متأسفانه آن روز به علت نبود امکانات متوجه شهادتش نشدیم و فکر کردیم شاید در حال خدمت به مردم است. اما فردای آن روز خبر شهادتش به ما رسید و جنازهی ایشان توسط خواهرشان شناسایی شد.
ایوب دهقانکار به نقل از عمهاش میگوید: پدرم اهمیت ویژهای برای افراد خانوادهاش به خصوص همسرش قائل بود. تا آنجا که میتوانست به زیر دستان خود کمک میکرد به عنوان مثال هر روز بعد از نماز صبح راهی محل کارش میشد در حالیکه میبایست ساعت ۸ صبح سرکارش حاضر میشد .کنجکاو شده بودیم و هرچه سؤال میکردیم پاسخ نمیداد. به ناچار یک روز او را تعقیب کردم و متوجه شدیم در این فاصله به کمک گارگری میرفت که توانایی انجام کارش را نداشت و او را در وظیفهاش یاری میداد و سپس عازم محل کار میشد.
مادرم در خصوص مبارزات پدرم در زمان پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: علیمحمد تمام وقتش را در منزل تا شب هنگام به انتشار علامیههای امام (ره) اختصاص میداد و سپس به کمک من میآمد تا ناهار و شام فردا را آماده نماییم و در روز بعد تمام وقتمان را به مبارزه و پخش اعلامیههای امام بپردازیم در آن زمان منزل ما نقش محوری داشت.
مادرم میگوید: او می دانست که روزی به شهادت میرسد چرا که همیشه این شعر زیبا را زمزمه میکرد: شهیدم من شهیدم من به کام خود رسیدم و این مصرع که پیش حسین رو سفیدم رابه آن اضافه میکرد؛ گویی میدانست روزی به مقام شهادت نایل میآید.
ایوب دهقانکار در خصوص خاطرات پدر از قول مادرش اینگونه ادامه میدهد: پدرم تأکید بسیار ویژهای بر نماز داشت و همواره اعضای خانواده خصوصاً بچهها را همراه خود به مسجد میبردهاند و همیشه به مادرم تأکید میکردهاند که فرزندانش را طوری تربیت کند که در راه امام قدم بردارند چراکه معتقد بود امام اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است.
و اما سخن آخر:
ایوب دهقانکار فرزند شهید علیمحمد دهقانکار در خصوص انتظاراتش از مردم و بنیاد شهید میگوید: دوست دارم همه مردم در زنده نگهداشتن یاد شهداء و حفظ فرهنگ ایثار و شهادت کوشا باشند.
بیایید با زنده نگهداشتن خاطرات این شقایقهای آتشگرفته، آنها را الگویی برای خود و فرزندانمان قرار دهیم و به یاد داشته باشیم زندگی امروز ما مرهون از خودگذشتگی و ایثار آنان است.
۲۱ تیر ۱۳۹۶ ۱۵:۲۱
https://isaar.farhang.gov.ir/fa/news/291211/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%D9%85-%D9%85%D9%86-%D8%B4%D9%87
دهقانکار ,فرهنگ ,ایثار ,پدر ,روز ,شهادت ,شهیدم من ,ایثار و ,دهقانکار در ,فرهنگ ایثار ,از پدر ,خانه فرهنگ ایثار
درباره این سایت